چرا ایرانی ها با کتاب خواندن قهرند؟!

ساخت وبلاگ

چرا ایرانیان باکتاب خواندن قهرند؟!

فقر فرهنگی در کتابخوانی و به خصوص برای  کتاب‌های ترکی ازکجا نشأت می‌گیرد؟!

آیا فرهنگ و دموکراسی خواهی عمومی از مطالعه وکتاب نمی‌گذرد؟!

حدود یک ماه قبل دوست محقق و زحمتکشم در عرصه کتاب‌های ترکی یعنی جناب آقای اسماعیل یوسف اوغلی در یک کار بکری و  طی یادداشتی در گروه های وزین تبریز، اسامی کتابفروشان خوش‌حساب و بدحساب را منتشر کرده بود!

      این لیست حاوی نکات خوشحال کننده و ناراحت کننده بود که مرا واداشت تانوشته زیر را که شاید حرف خیلی از نویسنده‌ها باشد قلمی کرده و شاید  بتوانم وجدان‌هائی را بیدار کرده باشم.

    همه شنیده ایم که می گویند روشنفکری وعدالت جوئی هرملتی از مطالعه و کتابخوانی می گذرد >

و یا اهالی فلان کشور اینهمه ساعت مطالعه دارن و ایرانی ها فلان دقیقه!!

یا می‌گویند تیراژ چاپ کتاب در اروپا و آمریکا  میلیون ها جلداست و درایران هزار حلد ویا 500 ویا حتا 200 یا50جلد!

یا مثلن می‌شنویم که خانم معلمه نویسنده داستانهای (هری پاتر )بافروش میلیونی کتاب های خود و درآمد میلیونها دلاری آن، بصورت یکی از ثروتمندان اروپا درمی آید!

اما در اینجا است که ازخود می‌پرسیم که  آیا با این فروش در این تیراژ و حتا یک هزارم آن درایران، برای هرکتابی که مورد نظرمان باشد، درآمدی حتاش ده برای گذران زندگی برای نویسنده‌ای میسر است؟!

کمی فکر بکنیم که چرا تیراژ کتاب چاپ اولی درهمین ترکیه بغل  گوشمان 300هزار!! جلد است و تیراژ کتاب مشتری‌دار در ایران یک تا دوهزار جلد!

و فکر بکنیم که این تیراژ کتاب چگونه می‌تواند هزینه تولید کتاب در ایران را باعدم حمایت دولتی وبااین گرانی کاغذ و زینک و چاپ را جبران بکند و یا برای زحمات ماهها پشت کامپیوترنشستن نویسنده و شاعر و مترجم ساعتی چند ریال می‌افتد!

و بااین شرایط آیا دل و دماغی برای صاحب فکر(ازهرنوع و هر رشته‌ای) باقی می‌ماند تا صدها و هزاران ساعت پشت میز نشسته و بنویسد تا کتابی(درهر ارزشی) تولید بکند تا فرهنگشان توسعه بیابد!؟

من به خوبی می دانم که  ایرانی جماعت آنقدر مشکل جور واجور دارد که دیگر نه وقتی برای کتاب  خواندن دارد ونه پولی برای کتاب خریدن! اما اگر  پولی نداریم آآیا وقتی برای امانت گیری کتاب از کتابخانه را هم نداریم؟!

البته برای تولید کتاب، بدنیست بدانیم که دیگر درایران چندان ناشری هم وجودندارد تا به خواهد و بتواند به غیر از چندعنوان کتاب انگشت شمار حساب پس داده  شدۀ قدیمی، روی کتاب جدیدی سرمایه گذاری بکنند! اگر دایر مانده باشند،  اغلب ناشران شده اند کتابفروش! و کتابفروشان هم شده اند لوازم التحریرفروش .کتاب درسی فروش!

از سوی دیگر؛ مرکز پخش کتابی هم وجود ندارد!  و تولیدکننده کتاب مجبور است خود دوره  بیفتد تا مثلا کتابهایش را بفروشد!

و وقتی  توسط یک بنده خدائی  تحت عنوان نویسنده ویا مترجم ویاشاعر بازدن از جیرۀ خانواده، کتابی تولید شد همین عزیزان کتابفروش، باتخفیف 30 و40 وحتا 50 در صدی خواهان خرید آنهم نسیه هستند. یعنی کتاب را می گیرند وسالی دوسالی بعد اگر کتاب فروش رفت، باکسر درصدهای 30-40-50،  پولت راپس می‌دهند والا کتابت را عودت می دهند!

کم لطفی بعضی ازاین کتابفروشان گرانقدر حتا اگر خود ترک هم باشند، با کتاب های ترکی، بیش ازکتاب‎های فارسی می‌باشد! وقتی بدانها کتاب ترکی مجوزدار را ارائه می دهی، گوئی بمبی ویا بسته مواد مخدری دردست می‌گیرند، کتاب را زود بطرفت ردمی کنند که ما کتاب ترکی نمی فروشیم!!

دراینجا سئوالی هم ازعموم عزیزانی دارم که سنگ ترک بودن را به سینه می‌زنند و موقع بحث زبان ترکی رگ گردنشان به قدر انگشت شست‌شان متورم می‌شود! به وجدان خود جواب دهند تاحال چندکتاب ترکی خریده‌اند و یا چند کتاب ترکی را خوانده‌اند!؟

بانخریدن ونخواندن کتاب ترکی، چگونه انتظار دارند ادبیات ترکی با اینهمه مشکلات آشکار و پنهان رونق بگیرد و تولید بکند و توسعه یابد!؟

البته در بالا عرض کردم که بحثمان روی تعدادی انگشت شمار کتاب پرفروش معروف نیست! چراکه می‌دانیم انتشار بعضی کتاب ها انگشت شمار،آنهم اگر رمان باشد،به چندین هزار جلد هم می‌رسد. روی سخنم با کتاب نویسندگان زحمتکشی است که فقط و فقط در 1000 جلد و بیشتردر 500 جلد وگاهن 200 جلد هم منتشرمی شود! وحتا شنیده می شود که بعضی ازنویسندگان علاقمند برای داشتن رزومه کاری و یا ازبین نرفتن نوشته شان, آنرا در50 وحتا 20 جلد هم منتشر کرده ومی کنند واین افتخاری برای فرهنگ یک جامعه بااین جمعیت نیست!!

بخصوص درنظر یگیریم که حتا این500 تا 200 جلدهم مشتری و خواننده  و حمایت کننده‌ای ندارد وغالب دردست نویسنده باد می کند!!

 

حال، شما نیز می‌توانید به خودتان رجوع کنید....

آخرین کتابی که برای خانواده خریده اید ویا خوانده اید کی وچه کتابی بوده است!؟

کتاب های داستان ترکی ویا تاریخی من که ادعا دارم تاثیرگذار هستند و روی لطف همشهریان وهم استانی‌های گرانقدرم  به اینجانب ونوشته‌هایم، دریک هزارجلد منتشر می شوند واغلب نایاب شده‌اند. البته این فروش و نایابی این یک هزارجلد هم، سه چهارسال طول می کشد!! 

اجازه می‌خواهم به عنوان یکی از پیشکسوتان روزنامه‌نگاری استان(اولین کاریکاتور من در آذر1348 در مجله کیهان بچه‌ها) منتشر شده است، بااستفاده از کار بکر آقای یوسف‌اوغلو،  برای آخرین کتابم که سه هفته قبل منتشر شده است یک صورتحسابی ارائه بدهم.

( البته کتاب دیگر اینجانب تحت عنوان( سفرنامۀ نخجوان-باکو) در زیر چاپ است  وانشااللله تا دوهفته دیگر منتشر می‌شود)

این صورتحساب می‌تواند هم برای سینه‌چاکان آذربایجان و مدعیان ترک‌ بودن‌ها مفیدباشد که ادعای حمعیتی 30-40 میلیون ترک در ایران را دارند ولی تیراژ کتاب ترکی‌شان 1000و 500 و200(آنهم اگرفروش بروند!) وهم برای کسانی که درفکر تولید کتاب جدید هستند بکار می‌آید.

اینرا نیز درنظر می‌گیرم که شاید کتاب وداستان‌های من ضعیف باشند؛ اما شما بگوئید: تیراژ کتاب‌های قوی ترکی چندجلداست؟!

ابتدا عرض بکنم که درسالهای 1388-90   تقریبا هرماه یک داستان ازمن در وزین ترین و پرفروش‌ترین ماهنامه منتشر شدۀ معاصر در تبریز یعنی(آفتاب آذرباجان) منتشر می‌شد. ماهنامه آذربایجان یک کارخوبی که داشت هرماه برای مطالب منتشر شده‌اش، از خوانندگانش نظرسنجی می‌کرد. و طبق این نظرسنجی‌ها داستانهای من یکی از تاثیرگذارترین مطالب ماهنامه شمرده می‌شد و گاهن خواننده‌ای از گریه کردنهای خود برای مجله می‌نوشت. (این نظرات را درآخر کتاب‌های مجموعه داستان ترکی ساری‌گلین و آپاردی سئللر سارانی) آورده ام.

 دو تا ازداستانهای اینجانب ( به غیر از30 کاریکاتورم) به استانبولی ترجمه ودر نشریات ترکیه منتشرشده است و چندین قطعه از این داستانهایم  نیزبصورت خودجوش توسط صداپیشه‌های حرفه ای گرانقدر، دیکلمه و صدادر شده‌اند که درفضای مجازی می‌گردند.

آخرین کتاب من که سه هفته قبل توسط انتشارات یاران تبریز منتشرشد( قیرمیزی) نام دارد. این کتاب حاوی 19 داستان کوتاه با سوژه‌های جدید و اجتماعی، به زبان ترکی است که در168صفحه جا گرفته‌اند.

برخلاف کتاب های قبلی‎ام که دریک هزارجلدمنتشر می‌نمودم، این مجموعه را در500 جلدمنتشر کرده‌ام. قیمت روی جلد30 هزارتومان است.

میانگین هرجلدکتاب حداقل 13 هزارتومان برای من هزینه برداشته است. برای فروشنده آنهم نسیه 30 درصد تخفیف داده شده است (یعنی 9000تومان)تاحال می شودهزینه کتاب 22 تومان.

بعلت نبودن نشرکننده کتاب، مجبور شده‌ام خود ده جلد ازکتاب را با پست و تیپاکس به شهرهای ترک نشیدن بفرستم. که بعضی ازاین بسته‌ها بعلت تغییرشغل کتابفروشی، عودت داده شده‌اند. میانگین هزینه پست برای هرجلد کتاب2 تا 3هزارتومان!!( می شود 25 هزارتومان) حق سهم ناشر وبعضی ادارت ناظروهدیه‌های رایگان(همه انتظار واشتیاق هدیه گرفتن کتاب مفنی را دارند!!) را هم روی هم3هزارتومان هزینه خاموش درنظر بگیریم. کتابها اگر فروش بروند واگر ماه‌ها بعد پول فروش کتاب‌ها، ازشهرستانها به امانت ودرستی برگردانده شوند یک میلیون تومان می‌ماند برای نوشتن یک کتاب!!

 بااین درآمد سرشار!! آیا برای کسی دل ودماغ تفکر و تولید داستان و شعر و رمان و ترجمه باقی می‌ماند؟! وباعدم تولید علم آیا فرهنگ یک ملتی پیشرفت می‌کند؟!

درپوستر زیر که ازترکیه برداشته‌ام  به گوشه پایین سمت چپ دقت نمایید.

 نوشته شده است(چاپ اول 300/000  هزارجلد!!)

فکر بکنیم:

300/000هزار جلد کجا و200و 300 و500 کجا؟!

 چرا اینقدر تفاوت؟!

 اشکال کار درچی وکجاست؟!

 

بااحترام: خادم فرهنگ آذربایجان و زبان ترکی: میرهدایت سیدمرندی

22مهرماه 1399

#کتاب

#کتاب_قیرمیزی


برچسب‌ها: شعروادبیات

تاریخ مرند و آثار سیدمرندی...
ما را در سایت تاریخ مرند و آثار سیدمرندی دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : marandimo بازدید : 243 تاريخ : پنجشنبه 8 آبان 1399 ساعت: 20:46